مسجد جامع امام خمینی(ره) اندآن

مسجد یک سنگر اسلامی است و محراب محل جنگ با شیطان و طاغوت است

مسجد جامع امام خمینی(ره) اندآن

مسجد یک سنگر اسلامی است و محراب محل جنگ با شیطان و طاغوت است

مسجد جامع امام خمینی(ره) اندآن

اگر مسجد، کیفیت شایسته‌ی خود را بیابد، هزینه‌های مادی و معنوی بسیاری از دوش جامعه و مردم و مسئولان برداشته خواهد شد.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

یا زهرا(س)

چهارشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۰۱ ب.ظ

 

 

 

شهر زیبای مدینه شده آبستن صد فتنه و بیداد؛ که تا حشر به گردون رود از حنجره ی اهل ولاء شیون و فریاد؛ که در ازمنه ی دهر ندارد کسی این حق کشی و ظلم و ستم یاد؛ شرافت ز میان رفته؛ قرار از دل و جان رفته؛ گل آرزوی ملت اسلام به تاراج خزان رفته؛ محمد که بود جان گرامی جهان‌ها ز جهان رفته؛ مدینه شده خاموش؛ جهان گشته سیه‌پوش؛ عجیب است که بعد از دو مه و نیم، غدیر نبوی گشته فراموش؛ در فتنه شده باز و سقیفه شده آغاز، عدالت ز جفا خانه‌نشین، بیدادگری سر به درآورده، مولای دو عالم شده بی‌یاور و در خانه در بسته گرفته ز الم زانوی غم در بر و بر غربت اسلام کشد از دل پر غصه خود آه! که آتش زده با شعله فریاد درون ارض و سماء را...

آب غسل و کفن ختم رسل خشک نگردیده که قرآن شده پامال و فراموش شده حرمت پیغمبر و دین و علی و آل؛ گروهی که شده بنده ی دجال، ستادند در بیت خداوند تبارک و تعالی؛ به درون کینه ی مولا؛ نه حیایی و نه شرمی ز رسول و علی و حضرت زهرا؛ عوض دسته گل شاخه هیزم به سر شانه نهادند، در خانه ستادند، ز بیداد زبان را به جسارت بگشادند، که: هان یا علی از چیست که در خانه نشستی؟ در از قهر به روی همه بستی، اگر این لحظه درِ خانه ی خود را نگشایی، نیایی به سوی مسجد و بیعت ننمایی، همه آتش بفروزیم و در خانه بسوزیم؛ بسوزیم حسین وحسن و فاطمه‌ات را، که از این شورش و تهدید تن زینب و کلثوم و حسین و حسن و فاطمه لرزید؛ کشیدند ز دل ناله که: ای ختم رسل سر به در آور ز دل خاک و ببین غربت ما را...

در این حادثه شوم به اذن علی آن رهبر مظلوم؛ که مظلومی او تا ابدالدّهر بود بر همه معلوم؛ مه برج حیا فاطمه آمد پس در گفت که: ای قوم ستمکار به جرأت شده با ذات خدای احد قادر دادار! پس از رحلت پیغمبرش آماده پیکار!

 چه خواهید از آل نبی و حیدر کرار؟ ندیدید که ما در غم پیغمبر اکرم همه هستیم عزادار؟ دریغا که همان عهدشکن‌های دو روی همه غدّار، عوض شرم و حیا پاسخشان شد شرر نار؛ ز بیت‌الحرم وحی، برآمد شرر و دود سوی گنبد دوّار؛ خدا داند و زهرا که چه رخ داد میان در و دیوار! چه با فاطمه از آن لگد وضربت در شد؟ به هواداری او محسن شش ماهه سپر شد؟ به خدا زودتر از مادر مظلومه خود گشت فدا شیر خدا را... 

نفس فاطمه از درد درون قفس سینه افروخته پیچید که می‌خواست شود زیر و رو از ناله او شهر مدینه؛ که به هم ریخت نظان فلک از ناله یک یا ابتایش؛ چه بگویم که سخن در جگرم لخته خون گشته و انگار که بازوم شکسته‌ ست و یا درد کنم در دل و در سینه و در پهلویم احساس ویا مانده به رویم اثر سیلی و انگار که پشت در آن خانه ز شلاّق ستم گشته تنم یکسره مجروع؛ نه آخر مگر از آب و گل فاطمه کردند مرا خلق؛ نباشم به خدا شیعه اگر حس نکنم آن همه دردی که فرو ریخت به جان تن زهرا؛ به تن پاک و شریفی که محمّد ص زده گل بوسه چوآیات خدا بر همه اعضاش؛ به قرآن بود این درد به درون تن من تا پسرش مهدی موعودبیاید؛ شور آتش جان و دل کل محبّان علی را بنشاند؛ ز عدو داد دل مادر مظلومه ی خود رابستاند؛ بگشایید به تعجیل ظهورش همه شب دست دعا را...

 

به خدایی خداوند در این صحنه ایجاد علی دوست تر از فاطمه نبود به پیمبر؛ قسم از فاطمه بایست بگیریم همه درس ولایت؛ به علی دوستی فاطمه سوگند بخوانید به تاریخ و ببینید که با پهلوی شکسته و بازوی ورم کرده و با سقط جنینش ز فشار در و دیوار و کبودی رخ چون گل یاسش؛ به دفاع از علی از جا حرکت کرد؛ سپس یک تنه استاد و ندا داد که من در دل دشمن تک و تنها به علی یاور و یارم؛ نگذارم نگذارم که شود یک سر مو از سر او کم؛ منم و مهر و ولایش؛ سر جانم به فدایش، ز ازل گفتم و گویم که علی هست من و من همه اویم؛ به خدا! یا که علی را به سوی خانه برم یا که چو شش ماهه خود کشته در این راه شوم؛ این من و این بازو و این محسن مظلوم، بگیرم جلوی فتنه و بیداد شما را ...

 

بعد از این فاجعه شد دست ستم باز و دگر کشتن اولاد علی تا ابدالدّهر شد آغاز و شروعش ز در خانه زهراست؛ سپس کشتن مولا، پس از آن قتل حسن، پس از آن فاجعه کرب و بلا، ریختن خون حسین ابن علی بود و جوانان بنی هاشم و هفتاد و دو سرباز رشیدش؛ پس از آن کودک شش ماهه ی معصوم شهیدش؛ چه شهیدان عزیزی که از این سلسله تقدیم خدا گشت! یکی مالک اشتر، یکی عمّار یکی مثیم تمّار، یکی حجر و رشید است و سعید ابن جبیر است؛ هزاران و هزاران وهزاران تن از اینان که بریدند سر از پیکرشان فرقه ی اشرار به این جرم که بودند طرفدارعلی حیدر کرّار و هنوز از دم شمشیر سقیفه به ستم خون محبّان علی ریزد و ریزد مگر آن روز که مهدی بستاند ز عدو داد تمام شهدا را...


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۲۸
کانون فرهنگی، هنری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی